برخی بازیکنان با قابلیتها و مهارتهای بینظیرشان هواداران را به وجد میآورند اما فیلیپو اینزاگی بهخوبی میداند چطور گل بزند. اینزاگی در دوران بازیاش افتخارات زیادی به دست آورده و بهعنوان مهاجم خطرناکی که سبک بازی مشخصی ندارد هر خط دفاعیای را میتواند آزار دهد. همانطور که الکس فرگوسن درباره او گفته «کسی که در منطقه آفساید به دنیا آمده»، اینزاگی همیشه شانه به شانه آخرین مدافع حریف حرکت میکند و همین که فرصت مناسبی پیدا کند، از هر جایی که باشد گل میزند.
جدا از مدالی که پس از قهرمانی با تیم ملی ایتالیا در جام جهانی 2006 آلمان گرفت، در ویترین افتخارات این بازیکن مدالهای زیادی هم در رده باشگاهی وجود دارد. او در تمام باشگاههایی که بازی کرده یک ستاره به سبک خودش بوده است. اینزاگی کارش را با پیاچنزا شروع کرد و پس از حضور در تیمهایی مانند یوونتوس، پارما و آتالانتا حالا در میلان بازی میکند. او از آن دسته بازیکنانی به شمار میرود که نسل آنها تقریبا رو به انقراض است؛ با این حال همچنان شور و اشتیاق کافی برای فوتبال بازیکردن دارد. اینزاگی که به خاطر یک عمل جراحی روی پایش از فوتبال دور است، امیدوار است بهزودی به میلان بازگردد و رکوردهای انفرادی بیشتری از خود به جا بگذارد.
- فیلیپو با وجود مصدومیت، هنوز مصمم هستی که در سن 38سالگی به بازی بازگردی. راز اینکه پس از سالهای طولانی بازیکردن در سطوح بالا اینقدر انگیزه داری چیست؟
این درست که با توجه به سالها حضور من در فوتبال سطح بالا، برخی مصدومیتها تقریبا نزدیک بود که زندگی حرفهای من را نابود کند اما من هرگز تسلیم نشدم؛ حتی در یکی از بدترین مصدومیتهایی که همین ماه نوامبر داشتم لیگامان پایم بهشدت آسیب دید. راز من اشتیاق و عشق به کاری است که انجام میدهم. من خودم را خوششانس میدانم چون در زندگیام کاری را انجام دادهام که از همهچیز به قلبم نزدیکتر بوده است؛ یعنی فوتبال بازی کردهام. من همچنین آنقدر خوششانس بودهام که جامهای معتبری همچون لیگ قهرمانان را 2بار با میلان کسب کردهام.
- وقتی که خبر بازنشستگی رونالدو را شنیدی، آیا چیزی در درونت احساس نمیکردی که باید تو هم به فکر آویزانکردن کفشهایت باشی؟
هر بازیکنی باید زندگی حرفهایاش را با توجه به وضعیت بدنش مدیریت کند. طبیعتا دیدن اینکه قهرمان بزرگی مانند رونالدو که یکی از بزرگترین بازیکنان تمام تاریخ است بازنشسته میشود و تصمیم میگیرد دیگر فوتبال بازی نکند معنای خاصی دارد. اما این معنای خاصی هم برای من دارد؛ اینکه من خیلی خوششانس هستم که در سن 38 سالگی میتوانم برای بازگشت مبارزه کنم و حمایت باشگاه، همتیمیها و هوادارانی را که پشت من هستند، دارم.
- سبک بازی خود را چگونه توصیف میکنید؟
من فکر میکنم سبک بازی من بیشتر از هر چیزی به وقتشناسی خوب در زمین وابسته باشد. این مسئله برای بازیکنانی مانند من که در طول بازی روی خط آفساید حرکت میکنند و در انتظار یک فرصت هستند تا به سمت دروازه حریف خیز بردارند خیلی مهم است. بعد از آن، میتوانم بگویم که غریزه هم نقش زیادی در گلکردن توپها دارد.
- آیا فکر میکنی گلزنهای بالفطرهای مانند خودت اینروزها چیزی مانند یک گونه در حال انقراض هستند؟
غریزه یک فوتبالیست تنها بخشی از چیزی است که در زمین دارد. اما فراتر از آن، شما باید در تمرینات بسیار تلاش کنید و کاملا مصمم باشید و در زندگی روزانه هم از نظم خاصی پیروی کنید. من فکر میکنم بازیکنان زیادی هستند که استعداد زیادی دارند اما نمیتوانند آن را بهدرستی ارائه دهند. استعداد هدیهای است که نباید هدر برود.
- در طول زندگی حرفهای بلندمدتی که داشتهای، کدام بازیکن بیشتر از دیگران روی تو تأثیر داشته است؟
بازیکنان زیادی بودهاند که واقعا روی من تأثیر گذاشتهاند اما اگر سن و استعداد را با هم در نظر بگیریم، لیونل مسی یک بازیکن واقعا فوقالعاده است.
- اگر امروز یک کودک بودی، چه کسی الگوی تو میشد؟
اسمبردن سخت است اما کسانی را انتخاب میکردم که کیفیت بازی آنها مشابه الگوهای من در دوران کودکی باشند؛ مارکو فانباستن و پائولو روسی.
- آیا در دوران بازیات، مربیای بوده است که از تو بخواهد به خاطر کمک به تیم در خط هافبک بازی کنی؟
برای هر بازیکنی طبیعی است که گاهی برای کمک به تیمش از نقش طبیعیاش کمی فراتر برود و در لحظات خاصی از بازی برای کمک به تیمش کارهایی بکند که همیشه انجام نمیدهد.
- کدام مربی بیشترین تأثیر را روی تو داشته است؟
میتوانم از لوئیجی کانی (Cagni) و بورتلو موتی نام ببرم. اولی (در فصل95 - 1994 در پیاچنزا) راهنماییهای بسیار دقیقی به من میداد و حتی الان در سن 38 سالگی هنوز به من کمک میکند که به بازی در سطوح بالا ادامه دهم. دومی هم کسی بود که به من نخستین فرصت بازی را داد (93-1992 در رلفه). من همچنین وابستگی خاصی به کارلو آنچلوتی دارم؛ کسی که هم در یوونتوس و هم در میلان خاطرات فراموشنشدنی زیادی با او داشتهام. من همچنین از همان ابتدا رابطه خوبی با ماسیمیلیانو آلگری داشتهام و با تمام وجود امیدوارم افتخاری برای میلان و او کسب کنم.
- وقتی که به دوران فوتبالت نگاه میکنی، کدام خاطرات دردناک و شیرین را به یاد میآوری؟
بهترین خاطرهام مسلما فینال لیگ قهرمانان در آتن در سال2007 است؛ جایی که 2گل به لیورپول زدم (میلان در این بازی 2 بر یک پیروز شد). خاطرات دردناک اما مصدومیتهای زیادی هستند که هر کدام مرا برای مدتی از فوتبال دور نگه داشتند. شکستها اما خیلی تلخ نیستند چون آنها بخشی از فوتبال هستند.
- آیا فکر میکنی با وجود بازیکنانی مانند روبینیو، زلاتان ابراهیموویچ، الکساندر پاتو و آنتونیو کاسانو، همچنان شانسی داری که در ترکیب تیم قرار بگیری؟
فردای روزی که من مصدوم شدم، تمام تیم در میلانلو (زمین تمرین میلان) پیش من آمدند و مرا دلگرم کردند. باید بگویم که این کار آنها به من انگیزه زیادی داد. فکر نمیکنم بازگشت من مشکلی برای تیم ایجاد کند. در مقابل میتوانم بگویم که بازگشت من میتواند به تیم گزینههای بیشتری در حمله بدهد. من میخواهم به این تیم چیز تازهای بدهم و فکر میکنم که این کار را خواهم کرد. اگر فکر میکردم که مشکلی برای تیم هستم، اصلا اینجا بازی نمیکردم.
- و بالاخره کی دوباره برمیگردی؟
امیدوارم خیلی زود برگردم. هدف من حالا این است که به بازی برگردم و دوباره رکورد گلزنی در رقابتهای اروپایی را (که رائول از آن خود کرده است) به دست بیاورم.